یتیم شدیم

⚫ چه شد که علی اینگونه غریب و تنها در سحرگاه، لرزان قدم برمی‌دارد و در پی هرگام قطرات خون مسیر مسجد تا خانه را رنگین می‌کند ❗
در باور نمیگنجد که این گام‌ها از آنِ او باشد؛ همانی که فاتح خیبر بود، همانی که نه تنها شمشیرش که کلامش لرزه بر دل دشمن می‌انداخت، همان که به گفته رسول رحمت: یک ضربه‌اش در خندق بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس است.1 همان که باهر طوفانی پر صلابت‌تر از پیش گام برمی‌داشت و قوت‌دل مسلمانان بود 💪 ؛ همان که در اوج قدرت، قلبی لطیف و مهربان داشت ❤ ، کنار کودکان بر زمین زانومی‌زد، دست محبت بر سر یتیمان می‌کشید، با فقرا هم‌نشین بود، همان که اگر گرفتاری می‌دید به یاریش می‌شنافت، همان که با دلسوزی تمام، آن‌چه از سینه‌نبوت در دل داشت برای مردم بازگو می‌کرد، همان که آرامِ جانِ زهرا بود…زهرا… بعد زهرا دیگر علی کمر راست نکرد :’(
اگر بخاطر کودکان یتیمش نبود، اگر بخاطر هدایت مردم نبود، دنیا را بعد زهرا تاب نمی‌آورد.
چه شد که دیگر علی تاب ندارد و می‌خواهد برود؟ :| چه کردند با او که تنها پناه و همرازش نیمه‌شب بود و نخلستان و چاه… 😭
درد علی، درد هدایت مردم بود وغفلتشان، اما دیگر از مردم به تنگ‌ آمده‌بود که دست به دعا نه به نفرین بلند کرد: خدایا! اینان از من خسته‌اند و من از آنان خسته‌ام، آنان از من به‌ستوه آمده‌اند و من از آنان دلشکسته‌؛ پس بهتر از آنان را مونس من گردان و بدتر از مرا بر آنان بگمار2
درد علی درد مردم بود نه ضرب شمشیر ابن‌ملجم.
علی را جهل مردم کشت. به یتیمان بگویید دیگر منتظر ناشناسِ مهربان نباشند، دیگر واقعا یتیم شدند، به نخلستان و چاه بگویید از امشب دیگر صدای مناجات و سوزِ دلِ علی را نخواهند شنید. دیگر غم غربت علی تمام شد، امشب علی مهمان زهراست، دیگر قلب علی هزار پاره نخواهد شد. :|
به آنان که وجود علی را تاب نیاوردند بگویید مهر بدبختی تا ابد بر پیشانی‌شان زده شد، دیگر نگران علی نباشید، هرچه می‌خواهید بکنید که عدالت هم با علی رفت، حال بروید سراغ هوس‌ها و دنیاتان. اگر پشیمان هم شوید دیگر سودی ندارد، لیاقت نور را نداشتید، علی را، حق را نخواستید، قرآنش را نپذیرفتید، سخنش را نشنیدید، عدالتش را نخواستید؛ مگر جز برای آرامش و رستگاری شما تلاش می‌کرد؟؟!! حال شما بمانید و دنیای تیره‌تان ولی بدانید نام و یاد علی هست، هنوز یک «یاعلی» لرزه بر دل دشمن می‌اندازد، و یک «یاعلی» مرهم دل‌های خسته و ناامید است و قدرت گام‌های لرزانمان. علی جان دیگر نمی‌گذاریم غربت را حس کنی، دیگر نمی‌گذاریم اشک بریزی، مگر دستگیر گرفتاران نیستی؟ امشب محتاج یک نگاه حیدری‌ات هستیم ما را از حصار نفس و غفلت رها کن، از شک و تردیدها دلمان گرفته، از نبود فرزندت دل‌ها پریشان است و گناه مانع، علی جان دیگر تاب نداریم و محتاج دست یاری توایم… #یا_علی

#به_قلم_خودم

#شب_قدر

#شهادت_اول_مظلوم_عالم_تسلیت_باد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.بحارالانوار، ج2، ص216
2.نهج‌البلاغه، خطبه۲۵

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.