تجدید عهد
#به_قلم_خودم #حرف_دل #تلنگر
روزهای آخر سال است وهمه در تکاپوی خانه تکانی وخرید عید. امشب آخرین شبِ جمعه سال است؛ کسی بفکرت هست #آقا_جان ! نمیدانم بگویم منتظرت بودم یانه؟ که اگر بودم چه کردم؟ واگر نبودم وای برمن!
این جمله را بارها شنیده ام که اول بفکر خانه تکانی دل باشید، چقدر خانه دلم غبار دارد، غبار گناه وغفلت…
فکرش را بکنید آقا بخواهد از حوزه بازدید کند، بگویند طلبه ها فردا بیایید فرمانده برای بازدید می آید! آمادگی دارم؟ اصلا چیزی برای گفتن دارم؟
حوزه ها همانی هستند که آقا میخواهد؟
به عنوان سرباز آقا سربلندم یا سرافکنده؟ نکند ازکنارم عبور کند بی آنکه نگاهی به من بیاندازد!
#آقا_جان! دلم زنگار بسته. همانی که خواستی نبودم، شاید تلاشی هم نکردم. اما میخواهم جبران کنم. سربازی باشم مایه افتخار یا حداقل کاری کنم که بگویم تلاشم را کردم و لبخند تاییدت را ببینم.
دستم را بگیر و کمکم کن. من در سال جدید تلاش میکنم حتی الامکان نمازهایم سروقت باشد، غیبت نکنم، کم نگذارم چه درخانواده چه جای دیگر، تلاش میکنم از گناهان دوری کنم، از آنچه خدا داده بهترین استفاده را در بهترین راه بکنم، بهانه نیاورم و محکم بایستم پای تمام سختیها.
کمک کن دچار غفلت نشوم، دچار کبر، عجب، ریا و…
میخواهم لحظه تحویل سال تجدید عهد کنم. میدانم که خوب جایی هستم پس مرا هیچگاه از آن جدا نکن که آرامشم در همین است که در خانه تو باشم.
مولای من نیم نگاهی از تو هم مرا کافیست…
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نسیم در 1396/12/25 ساعت 05:28:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |